کارتون قدیمی و بسیار دلچسب و خاطره انگیز بنر یا سنجاب کوچولو که همه دهه شصتی ها از آن خاطره دارند را در بهترین کودک عرضه کرده ایم که شما میتوانید آنرا برای کودکان خود تهیه نمایید تا آنها نیز از دیدن این کارتون زیبا لذت ببرند.

بنر، سنجاب کوچولویی که محبت را یادمان می داد داستان بنر سنجاب کوچولو در مورد سنجابی است که پس از به دنیا آمدن توسط مردی گرفتار می شود و به مزرعه می آید. در آن مزرعه، بنر توسط گربه ای مهربان بزرگ می شود و بنر نام می گیرد. بنر، فکر می کند که گربه مادر اوست و بسیار به او علاقمند است. تمام حرکات و رفتارهای گربه ها را از مادرش یاد می گیرد. زندگی آنها به خوبی و خوشی پیش می رفت. اما این خوشی چندان به درازا نکشید. در مزرعه آتش سوزی بزرگی به وجود آمد و بنر در لحظه ای دردناک از مادرش جدا افتاد.

بنر به ناچار به جنگلی پناه برد و در آنجا با گروهی از همنوعان خود آشنا شد. اولین کسی که بنر در جنگل ملاقات کرد جغدی بود که بعدها بنر به او عمو جغد می گفت. او بر خلاف غریزه اش که می بایست سنجابها را بخورد بنر را دوست داشت. آنها ابتدا، بنر را به خاطر کارهایی که انجام می داد مسخره می کردند. بنر، کارهای گربه ها را انجام می داد. ماهی می خورد. موقع خوابیدن دمش را بغل می کرد و…

اما او کم کم با پدربزرگ سو، که سنجاب بزرگ و اهل تفکر جنگل است آشنا می شود که بسیار مهربان و آرام است. همچنین با کلی سنجاب جوانی آشنا می شود که او را از دست روباهی نجات می دهد. لاری، سنجاب دیگری است که مادر کلی است و همیشه از دست شیطنتهای کلی نالان است. اما، رادا سنجاب دیگری بود که در ابتدا به بنر بسیار حسودی می کرد. اما وقتی بنر او را از دست لاک پشت نجات داد با او خوب شد و با هم دوست شدند…

همیشه با دیدن خاطره های نوستالژیک قدیمی، حس خوبی به من دست می دهد. کارتون هایی از فضای لایتناهی عشق. تصاویر بی جانی که با عشق خلق شده اند و جانی به انسانیت می بخشند. دوست دارم کودکی باشم و در دنیای این شخصیتها پرسه بزنم. به راستی، این همه گذشت، فداکاری، محبت و عشق از کجا آمده بود و به کجا رفت؟ چرا در صفحه های جادویی این روزها نام عشق به چشم نمی خورد؟ چرا بچه هایمان معنی عشق و محبت را نمی دانند؟ آیا ما کوتاهی نکرده ایم؟ آیا میشود کمی به فکر فرو برویم و حداقل تأثیر کوچکی در آموزش محبت به بچه هایمان داشته باشیم؟

بله. من امتحان کردم. دخترم را با دنیای کودکی خودم آشنا کردم. توسط بنر، توسط آنت و لوسین، توسط لوسیمی، توسط هاکلبری فین، توسط خانواده دکتر و ارنست و توسط خیلی از خاطرات شیرین کودکیم. امیدوارم شما هم این کار را بکنید.